نقد عملکرد رسانه ها؛ از درگذشت مهسا امینی تا زندان اوین
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۰۳۲۱۴
یک مدرس دانشگاه در نقد عملکرد رسانهها در حوادث اخیر با اعتقاد بر اینکه ما در حال حاضر در حوزه رسانه با ولنگاری روبه رو هستیم و رسانه ها فرصت روایت اول و روایت شفاف را از دست داده اند، معتقد است: اگر ما از همه این اتفاقات تلخ عبرت و بهره بگیریم برای اینکه بتوانیم نقیصهای را برطرف کنیم، این است که در این جنگ بیسابقه رسانهای بتوانیم از افکار عمومی جامعه خود پشتیبانی و دفاع کنیم و بتوانیم یک بازدارندگی ایجاد کنیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سپهر خلجی ـ استادیار دانشگاه و دارای دکترای علوم ارتباطات ـ در گفتوگویی با ایسنا دربارهی نقد عملکر رسانهها در حوادث اخیر، اظهار کرد: تصور من طبق مشاهدات و رصدی که در طول یک ماه گذشته در این حوادث داشتم این است که به نظر میرسد صحنهی رخدادهایی که ما با آن مواجه هستیم، عمیقاً یک رویداد «رسانه پایه» و با محوریت روایت تصویر و با هدف ضربه به ادراک عمومی جامعهی ایرانی است و در این شرایط سازمان شناختی مخاطبان ایرانی نشانه گرفته شده است. دربارهی علت اینکه چرا این رخداد «رسانه پایه» است، چرا محوریت بر اساس روایت تصویر است و چرا هدف آن ضربه به ادراک عمومی است، باید گفت وقتی صحنه را مشاهده میکنیم، یک بمباران خبری در حال اجراست که پیامهای آن بسیار متنوع اما در عین حال هدفمند است و به صورت اخبار انبوه، پرتکرار و بیوقفه و البته در بستری از نارساییهای اجتماعی در حال پمپاژ به سمت افکار عمومی جامعه ایرانی است. بنابراین ما با زمینههای منفی و هیجانآور و تحریککننده که عموماً متناقض و تلفیقی از اخبار جعلی و واقعی است مواجهیم که شرایطی را به وجود میآورد که اذهان عمومی دچار یک گیجی و استیصال در مقاومت و قدرت تشخیص شرایط میشود و لذا قدرت بازیابی و ارزیابی خود را از دست می دهد.
رخداد حوادث اخیر «رسانه پایه» است
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه رخداد حوادث اخیر رسانه پایه است، گفت: این رخداد در عین اینکه رسانه پایه است اما برخوردار از سویههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی، فرهنگی و حتی جنسیتی است. جبهه معارض ما که در برابر جمهوری اسلامی صفبندی کرده است، شریان حیاتی رسانه را به عنوان بستری برای دمیدن در آتش آشوبگری در نظر گرفته که کاملاً روشن است.
عضو شورای اطلاعرسانی دولت با اشاره به نمونههایی از جمله اظهارت اخیر وندی شرمن، قائم مقام وزارت خارجه آمریکا، یادآور شد: اگر اظهارات ایشان را ببینید متوجه میشوید که با صراحت اعلام میکند ما از شرکتهای فناوری آمریکا خواستهایم که مجوز خدمات ارتباطی برای مردم ایران را تسهیل کند به عبارتی میگوید میخواهیم به اغتشاشگران تسهیلات ارتباطی برسانیم. و یا اظهارات رابرت مالی نماینده ویژه آمریکا در امور ایران را نگاه کنید. هفته پیش عنوان کرد که ایالت متحده برای فراهم کردن ابزار ارتباطی برای جامعهی ایرانی تعهد دارد. یا مثلاً نامه ی ۲۰ نفر از اعضای دموکرات و جمهوری خواه نمایندگان مجلس آمریکا را ببینید که از وزارت خزانه داری رسماً میخواهند که شما اطمینان حاصل کنید که مردم ایران به فناوری وسایل ارتباطی مورد نیاز دسترسی پیدا میکنند. بنابراین صحنه کاملاً روشن است و رویداد اخیر در عین برخورداری از سویههای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی اما کاملاً در بستر رسانه و در چارچوب ارتباطات در حال اجراست.
برای رسانههای ما در حوادث اخیر چه اتفاقی افتاد؟
این پژوهشگر حوزه ارتباطات در نقد عملکرد رسانههای داخلی در حوادث اخیر گفت: آن چیزی که در آن سوی میدان مورد توجه قرار میگیرد رسانه است اما در این سو ما دچار یک به هم ریختگی رسانهای هستیم. در شرایطی که ما با سرعت انتقال پیام و سرعت تحولات با اتکاء به عملیات رسانهای در سمت جبهه معارض مواجهیم و جبهه معارض با تمرکز بر رسانه، دشمنی خود را تیزتر کرده است، اما در این طرف ما با تأخیر در روایت به موقع، ناتوانی در تشخیص دقیق آسیبها، کُندی در انتقال پیام و بیتوجهی به متقاعدکنندگی پیام و آماده نبودن بسترهای رسانهای برای عملیات پرحجم و استفاده از شیوههای رسانهای ناکارآمد مواجه هستیم. علاوه بر آن هرج و مرج در موضعگیری رسانهای مدیران و از طرف دیگر ولنگاری در موضعگیری رسانهای افراد غیرمسئول که شامل افراد چهره و غیره چهره میشود نیز وجود دارد. ما اگر نتوانیم این وضعیت را اصلاح کنیم دشمن از افکار عمومی ما قربانی میگیرد و این یکی از مهمترین اتفاقات تلخی است که در حال رخ دادن است.
خلجی با اشاره به اینکه بهم ریختگی میدانِ رسانه شامل همهی رسانهها میشود، یادآور شد: اولویتدارترین و فوریترین تصمیمی که میگیریم باید ساماندهی وضعیت رسانهای کشور باشد؛ البته میزان بهم ریختگیها نوسان دارد، برخی خوب عمل میکنند و در برخی موارد اینگونه نیست. جایی که نباید حرفی بزنند حرف میزنند و جایی که نباید موضعی بگیرند، میگیرند و جایی که اطلاعات نباید بدهند، میدهند و خود آن اطلاعات دچار حاشیه جدید میشود و با سایر اطلاعات بعضاً در تناقض قرار میگیرد. اگر ما به این درک برسیم که صحنهی پیش روی ما یک صحنهی رسانه پایه است، بنابراین اولویتدارترین و فوریترین تصمیمی که میگیریم باید ساماندهی وضعیت رسانهای کشور باشد.
این مدرس دانشگاه معتقد است: جامعهی ایرانی بیش از هر زمان دیگر آن تکیهگاه محکم خود را در حوزه رسانه دچار اختلال میبیند، رسانهای که باید تبیین کننده و امیدآفرین باشد، روشن کننده مسیر درست و نادرست باشد متاسفانه دچار اختلال جدی است. با وجود اینکه رسانههای جبهه مقابل بر مبنای جعل خبر و با دروغ های بزرگ و پرتکرار اهداف خود را دنبال میکنند، اما رسانه ما نمیتواند با عملیات رسانهای هوشمندانه دروغهای آنان را با روایت صحیح و به موقع خنثی کنند.
در این زمینه بخوانید:
* حمید ضیائیپرور: رسانههای ما در هفته اول بحران، با سکوت ماجرا را دنبال میکنند!
عواقب از دست دادن فرصت روایت اول
خلجی دربارهی عملکرد صداوسیما در حوادث اخیر نیز اظهار کرد: در ارتباط با صدا و سیما، اول باید دید در حوادث اخیر، برای روایت اول گامی برداشتند یا برنداشتند و یا با محدودیتهایی مواجه شدند و یا اطلاعات لازم در اختیارشان قرار نگرفت. بنابراین دلایلی ندارم که الان رسانه ملی را قضاوت کنم اما آن چیزی که به هر حال به هر دلیلی اتفاق افتاد، منجر به این شد که ما در حوادث اخیر که شروع آن از یک ماه پیش و با فوت تلخ خانم مهسا امینی شروع شد، فرصت روایت اول و روایت شفاف از این قضیه را به مدت دو سه روز از دست دادیم و طبیعی است اگر در رویدادی روایت اول را که میتوان با اتکاء به اسناد روشن صحنه را شفاف کرد از دست بدهیم، هر روایتی که بعد از آن تولید کنیم، روایت اول نخواهد بود؛ چراکه رسانه مقابل، چندگام از شما جلوتر خواهد بود و با روایت خود حاشیهها را تثبیت کرده و شما باید به دنبال پاسخگویی به شبهات آن حواشی باشید.
در حادثه زندان اوین تا حد زیادی اطلاع رسانی و روشنگری سرعت گرفت
وی در تبیین ضرورت انتشار روایت اول در رویدادها با اشاره به آتش سوزی اخیر زندان اوین، یادآور شد: در این حادثه تا حد زیادی اطلاعرسانی سرعت گرفت و به ابعاد ماجرا پرداخته شد، بنابراین وقتی رسانه روشنگری میکند زمینه برای میدانداری رسانه رقیب محدود میشود. اما در قضیه فوت خانم مهسا امینی ما با مشکل مواجه شدیم. به عنوان مثال فیلمهایی که از ایشان بعد از ۱۰ یا ۲۰ روز منتشر شد، میتوانست خیلی زودتر منتشر شود و متاسفانه با تأخیر زیاد منتشر شد. بنابراین خیلی کُند روایت کردیم. اتفاقی رخ داد و بعد از آن همه ماجرا بر مبنای این حادثه از سوی رسانه معاند روایت شد.
در این زمینه بیشتر بخوانید:
* محمد خدادی: رسانه را با مدل گذشته اداره نکنیم
در حوزه رسانه با ولنگاری روبه رو هستیم
خلجی در پایان در نقد عملکرد رسانهها در حوادث اخیر اظهار کرد: ما در حال حاضر در حوزه رسانه با ولنگاری روبه رو هستیم. هیچ جای دنیا حتی در آمریکا این میزان فضای رسانه بی در و پیکر نیست. حدود دو سه ماه پیش در یکی از ایالتهای آمریکا به یکی از مدرس حمله مسلحانهای صورت گرفت و نزدیک به ۲۰ نفر از دانشآموزان و مربیان مدرسه کشته شدند اما شما هیچ تصویری از اجساد کشته شدگان ندیدید. آنها در کشور خودشان یک قانون و چهارچوب جدی دارند و تصویری که عواطف عمومی را جریحه دار کند، اجازه انتشار نمییابد. تصویری که چهره پلیس آمریکا را تضعیف کند اجازه انتشار داده نمیشود و با آن به شدت برخورد میکنند. در آن حادثه شما فکر میکنید کسی موبایل نداشت که دو فریم عکس یا فیلم بگیرد؟ چرا موبایل داشتند حتی ممکن بود عکس هم گرفته باشند اما کسی جرات نمیکرد آن را منتشر کند، چون اگر منتشر میکردند حتماً با آن برخورد قانونی صورت می گرفت. اما ما در اینجا دچار ولنگاری هستیم. حجم تصاویری که در این مدت منتشر شد از هر چه که بگویی را شامل می شد. بنابراین ما دچار یک ولنگاری هستیم و لازم است دستگاه های مسئول برای این داستان تدبیر جدی کنند که به این شکل عرصه رسانه اینقدر رها نباشد. برخی چهرهها و به اصطلاح سبریتی ها هم در این میان بدون روشن شدن ابعاد ماجرا نقش تحریککننده ایفا کردند و بر آتش این غائله دمیدند که باید مورد مواخذه قرار بگیرند.
سپهر خلجی یادآور شد: فوریترین و با اولویتترین کار باید یافتن راهکارهایی برای صیانت از افکار عمومی در این جنگ رسانهای و تبلیغاتی باشد. اگر ما از همه این اتفاقات تلخ، عبرت و بهره بگیریم برای اینکه بتوانیم نقیصهای را برطرف کنیم، این است که در این جنگ بیسابقه رسانهای بتوانیم از افکار عمومی جامعه خود پشتیبانی و دفاع کنیم و بتوانیم یک بازدارندگی ایجاد کنیم. اگر بتوانیم این را محقق کنیم حتماً یک قدم جلو رفتهایم.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: نقد عملکرد صداوسیما نقد عملکرد رسانه ها افکار عمومی حوزه رسانه حوادث اخیر عمومی جامعه رسانه پایه روایت اول یادآور شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۰۳۲۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
به گزارش قدس آنلاین، این برنامه در هر قسمت، یکی از پروندههای مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی میکند. فصل اول بیواسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدرینیا» کارگردان و تهیهکننده «بیواسطه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحهسازی یا مراکز هستهای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بیواسطه» را نسبت به فصل اول چه میدانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژهها، موضوعات و لوکیشنها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بیواسطه» سراغ روایتهایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آنها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحهسازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیتهای بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هستهای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایتهای کمتر دیدهشدهای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایتهای کمی از آنها روی آنتن دیدهایم.
موضوعاتی مثل صنعت هستهای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامهسازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایتهای داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به روایتهای غیررسمی و رسانههای خارجی هم رجوع میکردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سالها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیمهای برنامهساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاهها و بخشهایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بیواسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی میرویم، تا جایی که ممکن است پرسشهای مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحهسازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هستهای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریمهای جدی کشورمان بهخاطر انرژی هستهای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمیبینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آنها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاههایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانیکه میفهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعفها و کمکاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح میدهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند.
ساخت چنین برنامههایی میتواند مسیر برنامهسازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحتتر و بیدردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشنهایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر میکنیم این شکل از پرداخت به سوژهها و مطالبهگری سبب میشود برنامهسازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم.
اگر رسانههای رسمی از زیر بار برنامهسازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانههای خارجی و غیررسمی وارد این حوزه میشوند و میدان روایتها از سوی راویان داخلی خالی میشود. همینطور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامههای سیاسی دارد تا مرجعیت رسانهای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاههای مختلف برمیگردد که آنها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بیواسطه» دستگاهها و وزارتخانههایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعفها و قوتهایشان را صادقانه میگفتند اما گارد برخی از دستگاهها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی میگفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومیهایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانهای قرار گیرند.
مرز استقلال رأی در روایتهای «بیواسطه» که سفارشدهنده آن، سازمان اوج و پخشکنندهاش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بیواسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفتها، ضعفها، قوتها و کمبودها در حوزههای مختلف میشود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او میگوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان میدهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بیواسطه» را به دوربین تبلیغاتی یکطرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفتها میرویم و هم ضعفها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همینجاست. ما در عصری زندگی میکنیم که روایتها یکسویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
گاهی هزینههای اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامههای سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح میدهد سراغ اینگونه از برنامهسازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینههایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ بهنظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامهسازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامههای تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامهسازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامهای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق میشود. مثلاً در مقطع انتخابات، یکسری برنامهها روی آنتن میرود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه میپردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام میشود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامههای گفتوگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن میرود اما بعد تعطیل میشود. رسانه ملی بابت این برنامهها، هزینههای اجتماعی میدهد در حالیکه اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سالها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا میکند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند میتواند در موقعیتهای مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاهها مقطعی شود سبب میشود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانیکه بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل میشود. این رویکرد، اشتباه است و در این سالها ضربهاش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما میآید را تحمل کنند تا این برنامهها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بیواسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بیواسطه» به برنامهای مطالبهگر تبدیل شود که هر بار سراغ پروندههای جدید و جنجالی میرود، مماشات نمیکند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامههایی میتوان به اثرگذاری آنها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل